کشکول

ساخت وبلاگ
اشارهقال الله تبارک و تعالی :«وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا »؛ (1)(یاد کن) زمانی که به آن شخص که خدا به او نعمت [اسلام] بخشیده بود و توهم (با آزادکردنش از طوق بردگی) به او احسان کرده بودی، میگفتی: همسرت را برای خود نگه دار و از خدا پروا کن. و تو در باطن خود چیزی را [چون فرمان خدا به ازدواج با مطلقة او] پنهان می داشتی که خدا آشکارکننده آن بود تا برای مردم در ازدواج مطلقه پسرخوانده هایشان ممنوعیت و مشکلی نباشد و برای بیان فرمان خدا نسبت به مشروعیت ازدواج مطلقه پسرخوانده از مردم می ترسیدی -و درص: 411- احزاب، 37.حالی که خدا سزاوارتر بود که از او بترسی-، پس هنگامی که «زید» نیاز خود را از همسرش به پایان برد (و او را طلاق داد) وی را به همسری تو درآوردیم تا برای مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسرخوانده هایشان زمانی که نیازشان را از آنان به پایان برده باشند. مشقتی نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدنی است.مقدمهزینب بنت جحش و زید بن حارثه در زندگی شان تفاهم نداشتند و مشکلاتی برایشان پیش آمد. زینب دو عیب بزرگ داشت: تکبرو بدزبانی.پس از مدتی زید بن حارثه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: می خواهم زینب را طلاق بدهم. حضرت فرمود: تورا چه شده است؟ از او به تو چیزی رسیده است؟! زید گفت: نه ، به خدا سوگند یا رسول ا کشکول...
ما را در سایت کشکول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sany61o بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 0:34